رشد توقف هوش در انتهای دوران نوجوانی اتفاق می افتد. 
 

الف) در استعداد

در این مرحله از عمر استعدادها به مرحله ظهور و بروز می رسند و چه بسیار از افراد که حتی قادر به سرودن شعر، کشف و ابداع و یا یافتن فرمولی برای حل مسئله ای می شوند و این امر را رابطه ای است با بلوغ و اوج گیری آن. همچنین تا سنین ۱۸ سالگی این شرایط و امکان رو به رشد است و موجب خلاقیت ها می گردد.
 
این نکته قابل ذکر است که هر چه به سنین بلوغ نزدیک تر می شویم استعداد عملی او نیز نیرومندتر و شکوفاتر می شود و بهتر می تواند اشیا را دستکاری کند و از کنه آنها سر در آورد. استعداد یادگیری زبان، در این مرحله به اوج می رسد و البته در سنین بعد رو به کاهش می گذارد. (هر قدر سن افراد بیشتر باشد، یادگیری زبان کمتر می گردد و می دانیم بهترین نوع آموزش زبان، به صورت محاوره ای است نه حفظی)
 

ب) در تخیل

قدرت تخیل در این مرحله از سن، اوج می گیرد، آن چنان که ممکن است به خیال بافی کشانده شود و غوطه ور شدن نوجوان را در دنیای خود به دنبال آورد. این امر به میزانی در او نیرومند است که ما در برخی از آنان نوعی حالت رجعت یا بازگشت به کودکی را می بینیم و آنها به واقع از مسیر واقعیت دور می مانند.
 
در امر تخیل، دختران جلوتر از پسران و بیشتر از آنان عمل می کنند تا حدی که به گفته ی موریس دبس، دختران می توانند در وسط زندگی روزانه، خواب و خیال هایی که در بیداری انجام می گیرد ادامه دهند و به همین دلیل، صوری از مرض میتومانی؛ یعنی علاقه به دروغ پردازی و افسانه بافی در آنها دیده می شود.
 
پناه بردن به دنیای خیال مقداری از نابه سامانی های روانی بالغ را کاهش می دهد ولی این خطر وجود دارد که خیال بافی به تدریج دنیای ذهن او را پر کند و او را از واقعیت ها دور سازد و با او را فردی خیال باف بار آورد که در آن صورت باید با فردی پراکنده گو و پریشان فکر و موهوم اندیش مواجه باشیم.
 

ج) گرفتاری اوهام

دنیای بلوغ و فشارهای هیجان انگیز آن، ممکن است در مواردی نوبالغ را دچار اوهام سازد و ما در این زمینه می توانیم از ترس های وهمی و از رویاها و احلام زیبای او یاد کنیم که گاهی در بیداری رخ می دهد.
 
بر اثر غلبه اوهام گاهی دچار بزرگ نمایی و گزافه گویی می شود که آن نیز جلوه ای از تخیل است. او با خود می نشیند و در ذهن برای خود بافته های تخیلی ایجاد می کند و برای بازگو کردن آن چند بار به تکرارش در ذهن می پردازد. ولی پس از ساعاتی همین یافته ها برای او یقینی شده و آن را به صورت یک جریان واقعی بیان می کند.
 
بر اثر غلبه اوهام، او بزرگ نمایی می کند. اغراق گویی دارد. مسئله ای کوچک را چنان مهم و عظیم نشان می دهد که آدمی از شنیدن آن حیرت می کند و مسئله ی میتومانی دختران می توانند در این ردیف، از مباحث در خور مطالعه و تحقیق باشد.
 

توقف هوش

جا دارد در این جا از عارضه ای نام ببریم که به عقیده ی برخی بر اثر زودرسی بلوغ پدید می آید. بر خلاف تصور عوام، بسیاری از صاحب نظران معتقدند بچه هایی که زود به بلوغ می رسند غالبا خپله تر و کودن تر از دیگران هستند. و کل تغییرات بلوغ سبب می شود که برخی از اولیا گمان کنند نوجوانشان در هوش دچار سقوط شده و یا نظرش به موارد بیهوده ای از زندگی جلب گردد و مسائل اساسی حیات او، تحت شعاع مسائل فرعی قرار گرفته و کارش به جایی می رسد که حتی به درس و بحث خود نیز بی اعتنا می گردد.
 
این مسئله تا حدودی درست است ولی برای آن زیاد نگران نباید بود. این دوره و مرحله برای او مرحله ای گذرا است طوفان بلوغ به زودی فرو می نشیند و او به زودی سر عقل خواهد آمد. در عین حال مراقب باشید او را به خود رها نکنید و اجازه ندهید که دستشان از دامن شما دور و کوتاه بماند.
 
نویسنده: علی قائمی امیری
 
منبع: کتاب «دنیای بلوغ»